شمال نیوز: کسی تردید ندارد که احیای قانون شوراهای اسلامی و ایجاد پارلمانهای محلی در هر شهر و روستا، امیدواری شهروندان را در حد و اندازه قابل وصفی بالا برده بود تا جائیکه مردم با کاهش امید از نمایندگان خود در مجلس که بیشتر از آنکه خود را یک نماینده شهرستانی و یا استانی بدانند، خود را یک مقام ملی می پندارند، دل به انتخاب نمایندگان دیگری خوش کرده بودند که بتوانند با آنها یک پارلمان محلی تأسیس کرده و مشکلات خود را با نمایندگان همیشه در دسترس یعنی همان شوراهای اسلامی شهرها و روستاهای خود پیگیری و حل کنند!
هم اکنون ما در آستانه آغاز دومین سال فعالیت شورای چهارم قرار گرفته ایم و ارزیابی ما از عملکرد کشوری شوراها، بر خلاف مدینه فاضله ای که خود اعضاء تصور و تبلیغ نمی کنند، چندان هم مثبت و رضایتبخش نیست و به عبارتی همان کاهش امید شهروندان نسبت به نمایندگان شان در مجلس، اینک به نمایندگان مستقر در ابن پارلمان نیز سرایت کرده و اعضای شورا بطور جدی در چالش رسانه ای و حتی انتخابات آتی اند!
شورای چهارم که با سه تحول همزمان یعنی 1-جوانگرایی 2-افزایش اعضاء 3-اعتلای تحصیلات تخصصی مواجه شده، اینک در آستانه آزمونی تعیین کننده یعنی انتخاب دومین دوره ریاست یکساله شوراست و طبعاً نگاه مردم در ارزیابی عملکرد شورای چهارم بخاطر پایان یافتن ماه عسل که البته سال عسل هم شده است، تغییر کرده و از این پس کمتر کسی است که به راحتی اشتباهات و غفلت ها و یا انحرافات شورا و یا حتی عملکرد انفرادی اعضاء را پذیرا و متحمل باشد!
البته منطقی نیز بنظر نمی رسد که شهروندان و فرهیختگان شهرها و روستاها، بیش از یکسال برای یک دوره فعالیتی چهارساله، صبوری پیشه کرده و دندان روی جگر بگذارند، چرا که زمان بسیار تنگ و فرصت بسیار ضیق و مشکلات رفاهی و فرهنگی مردم نیز بسیار فراوان است و حالا اعضای شوراهای چهارم نیز بهانه ای برای ندانم کاری ها و عدم اشرافیت بر امور ندارند و از این رو، اولاً باید با ترسیم چشم انداز چندساله، آینده را دریابند و ثانیاً با ارزیابی حساب شده و تخصصی، گذشته را اصلاح کرده و ثالثاً به روند حرکتی جاری را نیز سرعت و کیفیت ببخشند!
شوراهای چهارم که در تغییر اعضای سه دوره قبلی پوست اندازی محسوسی داشته اند، اما به استثناء چند شهر و روستا، متأسفانه در افزایش محسوس سطح نقش آفرینی تخصصی برای اعتلای عملکرد شهرداران و دهیاران اتفاق خاصی را رقم نزده و باز هم با اتکای غلط به تفکر قهرمان آفرینی، به عملکردهای ابتکاری و توانایی های فردی قهرمانان این داستان یعنی شهرداران و یا دهیاران خوشنام و برگزیده خود دل بسته و منتظرند تا قهرمانان این قصه، حماسه ای خلق کرده و کاری شبیه کارستان بکنند و از این رو آنها عملاً چیزی شبیه ناظران خنثی و یا مداخله گران مزاحمی تلقی می شوند که علیرغم نطق های آتشین و اتخاذ مواضع عصبی و یا حتی مصاحبه های احساسی با رسانه ها، هرگز نمی توانند در روند بهبود امور تخصصی، نقش و حضور مؤثری داشته باشند!
فرافکنی ها و یا برخورداری برخی اعضای شوراها از حمایت و رانت تبلیغاتی برخی رسانه های خاص هم نمی توانند خلاء نقش آفرینی های شوراهای چهارم را پر کرده و نگاه شهروندان را نسبت به آنها ملایم تر نمایند و به همین خاطر آنها در آستانه ورود به سال دوم شورای چهارم، چاره ای بجز تصحیح و ترفیع عملکرد یکساله خود نداشته و ندارند که قطعاً در رآس این بازبینی ها، موضوعی مهم تر از انتخاب رئیس را نمی توان قرار داد!
آفت و آسیب جدی این آزمون، لابی های نامشروع و غیرمنطقی برای انتخاب افرادی است که از اول هم اشتباهی وارد شورا شده اند و با حضورشان در شورا بخشی از فرصت های شهروندان را اتلاف می کنند و حالا هم اصرار آنها برای قرار گرفتن در کرسی ریاست، اشتباه فاحش دیگری است که متأسفانه بر آن پافشاری می کنند و در این میان بدتر از اشتباه خود آنها، رایزنی های احساسی و رفاقتی و باندی کسانی است که برای شکل گیری چنین اتفاق ناپسندی، حیثیت گرو گذاشته و یا حتی با گروگیری اعضاء برای انتخابات آینده، عملاً مانع شایسته سالاری و انتخاب احسن شده و شهر را در محاق تصمیمات محفلی و شبانه ای فرو می برند که هرگز دود سفیدی از دودکش چنین شوراهایی متصاعد نخواهد شد!
جالب اینجاست که پیروزی ناپلئونی برخی از این اعضاء در انتخابات شوراهای سال گذشته، حیرت و تعجب همگانی فرهیختگان و شهروندان را در پی داشت و این تعجب زمانی به اکمال می رسد که حالا، تلاش و رقابت خودخواهانه برخی از آنها با اعضای فرهیخته تر برای تصدی کرسی ریاست شورا مسموع می شود و همه اینها در حالی است که خودشان هم می دانند که از آنها قوی تر، محبوب تر، فعال تر، موفق تر، مؤثرتر، متفکرتر، خلاق تر و کارآمدتر احتمالاً در همان شورا حضور داشته و تحقق اصرار غلط آنها، ثمره ای بجز کندی امور اساسی و یا حتی توقف اولویت ها نخواهد داشت!
اعضای محترم شوراها تردید نکنند که بجز در موارد معدود و خیرخواهانه، غالب فشارها و رایزنی های تحمیلی، به ضرر شورا، شهر و شهروندان بوده و شورا باید با عقلانیت بیشتر و به استناد تجربه یکساله اش و شناخت حاصله نسبت به اعضاء، وظایف قانونی شورا و کارهای میدانی، خود را از چنبره این تحمیل ها برهاند و در فضای مصون از جوسازی ها و فشارها و انتظارات نابجا، از امانت مردم و رأی خود صیانت کرده و به نجات شهر و روستای خود بیاندیشد!
ریاست شورا، باید از حداقل معیارهای یک مدیر موفق و کارآمد برخوردار باشد و نام و کلام و مرام او برای شهر، ابهت آفرین باشد، نه آنکه تحقیری پنهان، شهر و شهروندان را بیازارد و بخاطر عدم تسلط کافی بر وظایف تخصصی شورا، توسط اعضاء، شهردار، دهیار و هم توسط سایر مدیران اجرایی شهر و استان، دور زده شود و شورا فقط در حد یک نام ادامه حیات دهد!
فلذا در آستانه 12 شهریور و به منظور اعتلابخشی به سیکل انتخاب احسن در انتخابات داخلی شوراها برای تعیین رئیس و سایر اعضای هیدت رئیسه و یا همان تعیین مأموریت اعضاء در جلسات بیرونی، لازم می دانم پس از عنایت به صلاحیت های عمومی همانند التزام فکری و عملی به ولایت مطلقه و سایر معیارهای تعهدی، توجه اعضای محترم شوراها را به بایدها و نبایدهای مهم حرفه ای که ذیلاً مورد اشاره قرار می گیرند، جلب کنم:
1-ریاست شورا باید فردی کارآفرین، تحول آفرین و نوآور باشد و نظارت او بر سلسله فعالیت های اعضاء، شهردار، دهیار و حتی عملکرد مدیران ارشد استان نسبت به شهر و روستای حوزه انتخاباتی، تخصصی و علمی باشد.
2-ریاست شورا باید قدرت بازگرداندن امور انحراف یافته و عادات غلط را به ریل قانون و مصوبات شورا داشته و با ترفندهای قانونی و عرفی، آزادی عمل اعضاء و شهردار و دهیار را مشروط نگه دارد و با میزان قرار دادن قانون و مصوبات، به دوران مبسوط الیدی برخی از آنها و نیز سیستم ملوک الطوایفی شورا خاتمه دهد!
3-ریاست شورا باید برنامه ریز، خط مشی ساز، پیش نگر و محاسبه گر بودجه باشد و در عمل بتواند علاوه بر تصویب لایحه های دریافتی از شهردار، اعضای شورا را نیز به ارائه طرح های مغفول مانده ترغیب و مجاب کند و نگذارد که نقش شورا در قبال شهرداری، نقش یک مصرف کننده محض و عاجز از تولید فکر و برنامه باشد!
4-ریاست شورا، باید قدرت ایجاد انتظام، انسجام، اهتمام و اعتصام داشته و ضمن حفظ استقلال عمل اعضاء، به هم ریختگی محسوس را جمع و جور کرده و با سازمان دهی مطلوب درون سازمانی، امکان نظارت استصوابی بر عملکردها را برای اعضای شورا فراهم آورد و البته در این مرحله حمایت از منصوبان موفق، امری ممدوح و قابل ستایش و طبعاً ضمیمه شدن شورا به منصوبان خود و یا هر یک از مدیران و بزرگان شهر و استان بصورت گروهی و یا انفرادی که فایده ای برای منافع شهر و شهروندان ندارد، امری مذموم و قابل نکوهش است!
ریاست شورا نباید شخصیتی تأثیرپذیر و دهن بین داشته و آرامش و اقتدار اعصاء و منصوبین خود را به هم زده و یا جلوی موفقیت ها را بگیرد و از طرفی نباید فردی انعطاف ناپذیر، ناشنوا و گردنکش باشد که حتی در قبال ارائه اسناد معتبر و اطلاعات مستند نیز از اشتباهش برنگردد و همچنان بر استمرار غلط های مضرّ، مصرّ باشد!
ریاست شورا باید شورا را به کانون جذب اندیشه های ناب فرهیختگان شهر و پارلمان هم اندیشی با شهردار میدل کرده و دائماً با معرفی ایده های نو، شهردار را مجری این ایده های ناب نماید و در اصل باید حرافی ها را به طراحی ها ارتقاء دهد و شهر را از مدیریت جزیره ای خارج کرده و مبداء و منشاء تصمیمات را مشخص سازد!
ریاست شورا باید با مشاوره و فعالسازی سنجش افکار و نظرسنجی ها، به تقسیم کار منطقی و تعیین محل حضور نظارتی اعضای شورا به تناسب تخصص ها و تجربه های آنها مبادرت ورزیده و از هرز رفتن توان آنها جلوگیری کند و نگذارد که اصرار بعضاً نادرست خود اعضاء، تعیین کننده محل جلوس آنها در کمیسیون ها و سازمانها و سایر جلسات باشد!
5-ریاست شورا باید قدرت تعامل با مدیران ارشد شهرستان و استان را داشته باشد تا اولاً حقوق شهر و شهروندان خود را ستانده و ثانیاً با معرفی جاذبه ها و ویژگی های شهرش، امکان جذب طرح ها و پروژه های سرگردان و بی شناسنامه را برای تعالی شهرش فراهم کند!
6-ریاست شورا باید بسیار اکتیو و فعال باشد و برای تحقق مصوبات، آرمان ها و آرزوهای شهروندان از هیچ تلاشی فروگذار نکند و از طرفی نباید صندلی حصور قانونی و یا حتی تشریفاتی ریاست شورا را در جلسات مهم و منعارف خالی گذاشته و یا قدرشناس تریبونی نباشد که در محافل و جلسات در اختیارش گذاشته می شود!
7-ریاست شورا باید قدرت اداره شفاف جلسات پارلمانی شورا را داشته و همزمان با انجام وظایف قانونی، اقناع افکار عمومی را با نطقها و مذاکرات و نهایتاً نتایج و مصوبات شورا مدنظر داشته و پاسخگوی رسانه ها نیز باشد و از طرف دیگر از قدرت فضاسازی رسانه ها و افکار عمومی برای تحقق مصوبات و اهداف قانونی بهره ببرد!
8-ریاست شورا باید پیگیر مصوبات بر زمین مانده و از اولویت خارج شده باشد و نگذارد که اولویت های جدید، مصوبات گذشته را به فراموشخانه شهرداری و یا هر دستگاه ذیربط برده و بخشی از نیازهای شهروندان مرتفع نشود، چرا که همواره محتمل است که با ایجاد یک بحران، خلاء عدم اجرای مصوبات گذشته رخ بنماید!
9-ریاست شورا باید قدرت نقد منطقی همه عملکردهای همه دستگاهها را در باره شهرش داشته باشد تا بتواند جدای از وظایف قانونی شورایی اش، به عنوان یکی از موکلان مردم، از حقوق حقه آنها دفاع کرده و نگذارد که شهرش، مظهر بی مهری دستگاهها و یا مصداق بارز موش آزمایشگاهی مدیران ناکارآمد و نیز قربانی تبعیض نگاهی تصمیم سازان کشوری و استانی در تخصیص ها و تصویب ها گردد!
10-ریاست شورا باید جسارت منطقی در دو حوزه حرف و عمل داشته و فارغ از شخصیت درونی سرکوب شونده و توسری خور باشد، چرا که چنین رئیسی، شورای مقتدر را نیز منفعل خواهد کرد تا چه برسد به برخی شوراهای منفعل که با اقتدار، فاصله زیادی دارند!
11-ریاست شورا نباید حاشیه ساز و حاشیه پرداز باشد و بجای توجه به امور اساسی، به مسائل فرعی توجه نموده و در یک فرایند اختلافی بی نتیجه، شورا، شهروندان و شهرداری را از متن به حاشیه براند!
12-ریاست شورا نباید شخصیت جنجالی، هوچی گر و جوساز داشته و با منفعت طلبی فردی و یا جناحی به انکار واقعیت ها پرداخته و نیروها و مدیران خدوم را نسبت به شهرش دلسرد نماید!
13-ریاست شورا نباید روحیه قانون گریزی داشته و برای اهداف زودگذر، منافع صاحبان زر و زور را بر منافع شهر ترجیح داده و با دورزدن قانون و مصوبات شورا، اعتماد عمومی نسبت به شورا را خدشه دار و مختل سازد.
14-ریاست شورا نباید به هیچیک از مجریان مصوبات شورا و نیز اعضای شورا، اطمینان مطلق نموده و روند نظارتی را تعطیل نموده و در شرایطی که منافع مالی، اتفاقات اختلاسی و ارتشائی را به کرّات در جامعه ما رقم می زنند، وی اصل را بر پذیرش هر گزارش و هر ادعایی قرار دهد!
15-ریاست شورا نباید خود را از شور و مشورت صاحب نظران، فرهیختگان، باتجربه ها و منتقدان و حتی مخالفان بی نیاز دانسته و بیشتر از آنکه گوش هاس شنوا داشته باشد، حرّاف و عاشق دیدگاههای خود باشد!
16-ریاست شورا نباید بگذارد که در شهرداری و سایر نهادهای تابعه، بی قانونی باب شود و مثلاً برای جبران کسری بودجه و یا تسریع امور جاریه و یا هر نیت خیر دیگری، به مردم اجحاف شده و یا شهرفروشی شود!
17-ریاست شورا نباید فردی بی طاقت و کم ظرفیت باشد و مثلاً شهردار را با بهانه های واهی و نفسانی، تهدید به استیضاح نماید، بلکه برای کارهای مهم باید فرصت های بزرگ را لحاظ کرده و آستانه تحمل را بالا برد!
18-ریاست شورا نباید شورا را در استفاده از تجربه های مثبت سایر شوراها در سطح کشور بی نصیب بگذارد و شهرش را از تحولات تجربه شده سایر شهرها اعم از کوچک یا بزرگ محروم نگه دارد.
19-ریاست شورا نباید شبیه بلیطی باشد که به راحتی توسط اعضای شورا، نمایندگان مجلس، ائمه جمعه، فرمانداران، استاندار و معاونین و یا سایر مقامات و ذی نفوذان استانی خرج شده و او تنها دغدغه اش، استمرار تکیه بر کرسی ریاست شورا باشد!
20-ریاست شورا نباید این مسئولیت را سرگرمی و یا فعالیت دسته چندم خود بداند و عملاً نتواند وقت چندانی برای کیفیت بخشی به امور گذاشته و تنها به حضور در جلسات عمومی آن اکتفاء کند!
البته بایدها و نبایدهای دیگری را نیز می توان متذکر شد که اولاً در این مقال، مجال نیست و ثانیاً اگر در خانه کس است، یک حرف بس است و بقول سعدی شیراز: کم گوی و گزیده گوی چون درّ کز اندک تو جهان شود پُر!
به هر حال برخلاف تصور موجود، ریاست شورا یک مسئولیت بی تأثیر و تشریفاتی نیست، بلکه اگر انتخاب احسن صورت بگیرد، بسیار حساس و مهم است و علت اینکه در برخی از شهرها، شهرداران بزرگتر از شوراها شده و به ادعای برخی رسانه ها، شورای شهر به شورای شهرداری تبدیل می شود، در صورت صحت این ادعا، قطع یقین ریشه در کیفیت کاری و توان مدیریتی ریاست شورا دارد که عملاً نمی تواند حافظ جایگاه، اندازه و شأن اجتماعی شورا باشد و بجای آنکه شهرداری را یدک بکشد، رفته رفته شورا را یدک شهردار می کند!
در پایان از یکایک اعضای شورای تمام شهرها و روستاها انتظار می رود که جدای از احساسات فردی، تنها و تنها به منافع شهر و شهروندان اندیشیده و در انتخاب ریاست شورا به اندازه حیثیتی که برای خود قائل اند، دقت و وسواس نشان داده و کسی را بر خود و شورا حاکم کنند که حافظ حرمت آنها باشد و همین انتخاب، گام بلندی برای ورود جدی تر شورا به مدیریت شهری و شکوفایی سایر ابعاد شناسایی نشده و پتانسیل های پنهانی باشند که شورا می تواند بیش از آنی که امروز جلوه کرده است، خود را بازاحیاء کند.
صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه